اول ایمنی؛ مرگ در ارتفاع 13 طبقه ای و درسهایی از یک بیاحتیاطی
📰 گزارش خبری ـ حادثه کار در پروژه عمرانی منطقه ۲ تهران
منبع: مجموعه «اول ایمنی» ـ رادیو اقتصاد-پایگاه خبری حامیان سلامت و ایمنی نیروی کار
تهیهکننده: لیلا روزبهانی
کارشناس ارشد ایمنی و تحلیل فنی: دکتر امیر صابر محمدی
نویسنده متن حادثه: علیرضا بختیاری
🔹 لید خبری
شنبه، هجدهم شهریور ۱۴۰۲؛ در یکی از پروژههای عمرانی منطقه ۲ تهران در حوالی بزرگراه شیخ فضلالله نوری، حادثه سقوط یک کارگر ساختمانی به نام ایرج ـ کارگر بنا، منجر به فوت وی و متوقفشدن موقت عملیات اجرایی کارگاه شد. بررسیها نشان میدهد که بیتوجهی به اصول ایمنی، فشارهای روانی و تصمیمات مدیریتی در این رخداد همزمان نقش داشتهاند.
🔹 شرح واقعه
صبح همان روز، ایرج برای گرفتن مرخصی کوتاهمدت نزد سرپرست کارگاه رفت. طبق گفته همکارانش، وی بیش از سه ماه بود خانواده خود را ندیده بود و از منظر روحی در وضعیت پایداری قرار نداشت. با وجود اصرارهای مکرر، مهندس افخمی، سرپرست پروژه، با مرخصی او مخالفت کرد و وعده داد پس از یک هفته کار، چند روز مرخصی اعطا شود.
ایرج با ناراحتی به طبقه سیزدهم برج ۲۱ طبقه بازگشت و در شرایطی که فاقد کمربند ایمنی و کلاه محافظ بود، وارد داربست شد. افسر ایمنی پروژه پس از مشاهده این وضعیت، دستور توقف کار داد و از ایرج خواست به پایین بازگردد و تجهیزات ایمنی خود را استفاده کند. اما او در واکنشی عصبی فریاد زد:
«همینی که هست! نمیخواین، اخراجم کنین!»
با گزارش موضوع از طریق بیسیم به سرپرست کارگاه و تذکر مجدد، حدود ساعت ۱۰:۳۰ مهندس افخمی شخصاً در محل حاضر شد. او با ایرج صحبت کرد و قول داد ظرف دو روز مرخصی وی را صادر کند. کارگر سپس کمربند ایمنی خود را بست، اما از گذاشتن کلاه ایمنی خودداری کرد و مجدداً به داربست بازگشت.
در ساعت ۱۱:۲۰، صدای مهیبی در محوطه به گوش رسید. کارگران دیگر با فریاد کمک را صدا زدند. کسی دقیقاً ندید چه شد، ولی دقایقی بعد پیکر بیجان ایرج بر زمین افتاده بود. انتقال سریع او به بیمارستان نتیجهای در پی نداشت و تلاش پزشکان بیثمر ماند.
🔹 تحلیل کارشناسی
دکتر امیر صابر محمدی، مدرس دانشگاه و کارشناس ایمنی و بهداشت شغلی، در گفتوگو با برنامه «اول ایمنی» رادیو اقتصاد، حادثه را ناشی از ترکیب خطای انسانی، ضعف نظارت لحظهای و کمتوجهی به وضعیت روحی پرسنل دانست.
او تأکید کرد:
«حوادث شغلی قابل برنامهریزی نیستند، اما قابل پیشبینی و پیشگیریاند. وقتی کارگری بدون کمربند یا کلاه روی داربست کار میکند، سقوط او تنها مسئله زمان است، نه احتمال.»
بر اساس اظهارات وی، دو عامل در شکلگیری حادثه نقش کلیدی داشت:
- نحوه برخورد سرپرست با درخواست مرخصی که به افزایش تنش روانی کارگر انجامید.
- بیتوجهی مکرر فرد حادثهدیده به تجهیزات ایمنی که علیرغم تذکرات پیدرپی ادامه یافت.
به گفته کارشناس ایمنی، مطابق مواد ۹۱ و ۹۵ قانون کار و مواد ۸ و ۹ آییننامه لوازم حفاظت فردی، تأمین تجهیزات ایمنی و آموزش نحوه استفاده از آنها بر عهده کارفرماست، اما کارگر نیز قانوناً موظف است رفتار ایمن و مطابق دستورالعمل داشته باشد؛ در غیر این صورت مسئولیت مستقیم حادثه متوجه او خواهد بود.
🔹 جمعبندی و پیام آموزشی
نتیجه بررسی کارشناسان نشان داد که اگر کارگر از کلاه ایمنی دارای بند زیر چانه و هارنس متصل به نقطه ثابت استفاده میکرد، احتمال زنده ماندن او بسیار بالا بود. حادثه نشان داد که عصبانیت لحظهای و فقدان آرامش روانی میتواند جایگزین خط مشی ایمنی شود و در کسری از ثانیه جان انسان را بگیرد.
برنامه «اول ایمنی» در پایان این حادثه تأکید کرد:
«کلاه ایمنی، کمربند ایمنی و نرده حفاظتی، ارزانترین ابزار نجات جان انسانها هستند. در کارگاههای مرتفع، نادیده گرفتن کوچکترین دستور ایمنی میتواند بهای جان یک نفر باشد.»
🔸 شعار پایانی برنامه
«اول ایمنی، بعد کار.»
رادیو اقتصاد، واحد تولید برنامههای ایمنی صنعتی – شهریور ۱۴۰۲